یه رفیق ذوب شده در ولایت دارم اسمش سعید هست ، خیلی پسر خوبیه همیشه میخنده یکی از سرگرمی هام اینه که واسش از این کلیپ های شاخای اینستا رو بفرستم که لوندی میکنند اونم هی چشاشو میگیره و خجالت میکشه :))) من بخاطر سادیسم درون خودم و مازوخیسمی که در اون وجود داره بهش کشش دارم ولی اینکه اون سر چه داستانی من رو میپذیره برام شده یه سوال یه دوست دیگه دارم اون از این بچه مومن های 16 سیلندر هست که ارتباطمون حول محور روانشناسی و فلسفه ادیان هست ،مقطع ارشد روانشناسی اسلامی هستش کلی اذیتش میکنم ولی اونم همینطور مثل سعید همیشه سراغمو میگیره حتی وقتی از خدمت میاد مرخصی اونه که به من تلفن میزنه رابطه های اینجوری رو دوست دارم با اینکه کلی باهم از نظر فکری تضاد و تناقض داریم و اصلا شباهتی به هم نداریم ولی عجیب باهم سازگاری پیدا کردیم !میخوام اینم بگم تفاهم معناش این نیست که مثل هم باشیم تفاهم یعنی درک تفاوت ها من معمولا ادم انعطاف پذیری نیستم ولی اگه طرف مقابلم انعطاف داشته باشه منم اون انعطاف رو از خودم نشون میدم چیزی معادل آیینه ،شخصیتم عجیب شبیه آیینه است بدون اینکه بخوام شبیه کسی بشم بازتابی از رفتار طرف مقابلم رو منعکس میکنم .
حافظ نوشت:
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن ، شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت