(رسالت قلم چیزی فراتر از کلمات است)

همیشه یه فرصت به همه میدم ولی وقتی ازش استفاده نکنند برای همیشه کنارشون میذارم 14 ساله ارتباطم رو با یکی از دایی هام قطع کردم ،نه برای مراسمات نه برای عید دیدنی یا عروسی و ... خونشون نمیرم ،تازگیا بخاطر یه عمل جراحی که بیمارستان بستری بوده و تازه اوردنش خونه همه میرن عیادتش ، مادرم میگه لعنتی ازت انتظار داره لااقل یه تلفن بهش بزن به مادرم گفتم فقط توی مراسم ختمش شرکت می کنم اون به احترام زن و بچه اش نه خودش ،نه اینکه داییم خیلی ادم بدی باشه و سزاوار این رفتار باشه نه ، فقط من این مدلیم که وقتی یکی رو کنار بزارم دیگه هیچ معنی و جایگاهی توی زندگیم نداره و از این بابت هیچ احساس گناه یا ناراحتی نمی کنم.30 سال از عمرم تلف شد عوضش اینو خوب یاد گرفتم اصلا مجبور نیستم بخاطر بودن یا نبودن کسی یا چیزی رنج بکشم.

تنها چیزی که براش رنج میکشم اون سادگی و معصومیت و صداقت از دست رفته ام هست که قابل بازیافت نیست ، فراموش نکنید یک خیار شور هیچ وقت دیگه خیار نمیشه .تکرار یک اشتباه و انتظار نتیجه متفاوت یعنی دیوانگی .

همین و بس


برچسب‌ها: یادداشت ها
+ یکشنبه ۱۴۰۰/۰۵/۱۷ ساعت 22:47 نویسنده : علی |