(رسالت قلم چیزی فراتر از کلمات است)

عشق کودکانه ولی واقعی

قبلا فقط وقتی نبودی پی به عمق تنهایی خودم می بردم ولی الان وقتی به گونه ای متفاوت تر می آیی ،تنهایی از جنس و فرم و شکل دردناک تری از خود میبینم و درست همین جا من اشتراک بین عشق و جنون را می فهمم.
بعد از تو هرگز عاشق نخواهم شد به دو دلیل ،اول اینکه هیچ کس  برای من مثل تو نیست و من تنهاتر از آنچه هستم که قبلا بودم دوم اینکه یک تراژدی عاشقانه برای نابودی یک فرد کافیست و تکرار آن مانند تلاش برای کــُشتن کسی است که سالهاست مُرده و این تکرار مضحک و احمقانه است .
آنچه به تو مربوط می شود مرا خُرد می کند،مثل یک عکس از کاکتوسی که پرورش داده ای یا کیک تولدی که تدارک داده بودی یا خاطره ای که قبلا باهم مرور کرده بودیم و آنچه که به تو مربوط نمی شود کاملا برایم غریبه است مثل اتاقم ،کتاب هایم،دوستانم ،مادرم و رویاهایی که زمانی در سر داشتم ،ظاهرا قبل از اینکه تو تعلق من را نسبت به خودت بپذیری من قبلش دنیای خودم را فراموش و کنار گذاشته بودم ،اکنون بیگانه ترین دیوانه ی زاد و بوم خود هستم که به آن هیچ احساس تعلقی ندارم.این را نه از بدبختی خودم می دانم نه از بی مهری تو ،آنچه که نمی شود به تو اظهار کرد می نویسم و آنچه که می نویسم تنها دلخوشی است که برایم باقی مانده .

+ آهنگ چه دردیست در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن

پ.ن:نظرات با تمام احترام خوانده ولی تایید نمی شوند ،اگر پاسخی بود در وبلاگ خودتان


برچسب‌ها: یادداشت ها, موسیقی شرایط
+ چهارشنبه ۱۳۹۷/۰۵/۳۱ ساعت 20:21 نویسنده : علی |

اگر خواستین به کسی هشدار بدین فقط کافیه باهاش اتمام حجت کنید و مطابق حجتتون عمل کنید اگر خواستین دل کسی رو بشکنید بهش فحش بدین ناسزا بگید خشمتون رو روش خالی کنید با بی تفاوتی و بی محلی باهاش رفتار کنید باهاش سرد باشید به تمسخر بگیریدش اگر خواستین از کسی انتقام بگیرید در اولین فرصت بهش رحم نکنید و سریعا نابودش کنید ولی اگر خواستین کسی رو نابود کنید هیچ وقت با گرفتن امیدش نابودش نکنید چون بنظرم این ظالمانه ترین کاریه که یک انسان میتونه در حق هم نوع خودش انجام بده و هیچ انسانی مجبور و ملزم به این کار نیست.


برچسب‌ها: یادداشت ها
+ دوشنبه ۱۳۹۷/۰۵/۲۹ ساعت 17:54 نویسنده : علی |

تنم هنوز

بوی آغوش تو را می دهد

دلتنگ که می شوم

خودم را بغل می کنم

و در آغوش تو

مست میخوابم


برچسب‌ها: مینیمال
+ جمعه ۱۳۹۷/۰۵/۲۶ ساعت 7:11 نویسنده : علی |

زندگی

تکرار لحظات ناهماهنگیست

که پیوسته

ما را آرام آرام می کُشد


برچسب‌ها: مینیمال
+ دوشنبه ۱۳۹۷/۰۵/۲۲ ساعت 10:0 نویسنده : علی |

مادرم خواب است

من همانند دیوانه ای که به

نقطه ای نامشخص خیره شده

مادرم را مات می نگرم


برچسب‌ها: مینیمال
+ یکشنبه ۱۳۹۷/۰۵/۲۱ ساعت 12:40 نویسنده : علی |

صفر مطلق

بیقرار که می شوم دنیا مرا کمی آنطرف تر از پدیده ها پرت می کند جایی که مردگان در سکوت زنده اند ،نجوای شورانگیز زندگی از دور به گوش می رسد مانند رویایی در سر کرمی در پیله که به پروانه شدن می اندیشد و تاب ندارد ،از غصه توست که من تاب ندارم ،کات،صدا باز مانند چکشی در سرم می کوبد ،موج مهیبی تمام رویاهایم را با خود می برد، ارتعاش معیوبی سرم را بهم می ریزد ،دلم میخواهد همه چیز را خُرد کنم،شعرهای پریشانم را به قدیسان تقدیم کنم،رختخواب آشفته ام را آتش بزنم،دلم میخواد هر چه تا کنون گفته و نوشته ام پاک کنم،هر چه کرده و نکرده ام برگردانم،هر چه خواسته و نخواسته ام فوت کنم،دلم میخواهد به هر مغزی که در آن بوده و هستم شلیک کنم ،دنیا پدیده ی مضحکیست که من هر روز به آن رنگ ها زیبا می زنم ،کات،یک آسایشگاه روانی،چند پرستار پریشان ، یک مشت قرص آرامبخش و اتاقی که در و پنجره ندارد،سرم را مدام به دیوار میکوبم شاید کمی آرام بگیرم ،کات،حال کرمی را دارم که سال ها به امید پروانه شدن در پیله پوسیده است ،کات،چند جمله ی ناپیوسته و پریشان که ترجیحا برای خوانده شدن ،نوشته نشده اند ،دلم میخواهد به عقب برگردم همه ی امیال اعمال آروزها رویاها و خود را برگردانم به عقب ،آنقدر به عقب برگردم که منجمد شوم ،دلم میخواهد آنقدر به عقب برگردم تا کاملا از ذات پدیده ها ،ناپدید شوم،صفر مطلق.


برچسب‌ها: یادداشت ها
+ یکشنبه ۱۳۹۷/۰۵/۲۱ ساعت 9:5 نویسنده : علی |

دوست داشتن را در چشمی بجوی که حتی وقتی بسته است رویای تو را میبیند

#فرانتس کافکا


برچسب‌ها: دیگران
+ یکشنبه ۱۳۹۷/۰۵/۲۱ ساعت 8:10 نویسنده : علی |

مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت

به تماشای تو آشوب قیامت برخاست

#حافظ


برچسب‌ها: شعر
+ شنبه ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ ساعت 22:51 نویسنده : علی |

پرسشی که من همواره برای آن پاسخ جامع و قابل قبولی نیافته ام این است:چه چیزی باعث میشود عده ای از افراد معمولی تر از معمولی فکر کنند افرادی بسیار ویژه هستند؟ 


برچسب‌ها: یادداشت ها
+ شنبه ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ ساعت 8:54 نویسنده : علی |

جاده (به ایتالیایی: La Strada) که با نام ایتالیاییش لا استرادا نیز شناخته می‌شود، فیلمی نئو-رئالیستی و درام محصول سال ۱۹۵۴ ایتالیا و به کارگردانی فدریکو فلینی است. فیلمنامه جاده توسط خود فلینی و تولیو پینلی و انیو فلاینیو نوشته شده است. فیلم دربارهٔ سفر و ماجرای دو شخصیت اصلی آن است: معرکه‌گیر قوی و خشن (با بازی آنتونی کویین) و دختر جوان نیمه‌خلی (با بازی جولیتا ماسینا) است که مرد او را از مادرش خریده و با خود می‌برد تا دنیا را ببیند.

فیلم برنده جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان اسکار در سال ۱۹۵۶ شد و در جایگاه چهارم بهترین فیلم‌های انستیتوی فیلم بریتانیا در نظرسنجی از کارگردانان در سال ۱۹۹۲ قرار گرفت.


برچسب‌ها: فیلم و دیالوگ
+ پنجشنبه ۱۳۹۷/۰۵/۰۴ ساعت 12:6 نویسنده : علی |