(رسالت قلم چیزی فراتر از کلمات است)

من زیاد اهل موسیقی محلی نیستم مگر اینکه خیلی خاص باشه که معمولا از زبان هایی مثل لری و کردی ، دزفولی و بختیاری که میفهم خاص ترینشون رو خیلی دوست دارم ، داشتم اتفاقی توی آپارات چرخ میزدم که یه کلیپ دیدم با کاور قفس که موسیقی لری بود ،کاور توجه ام رو جلب کرد وقتی گوشش کردم بغضم ترکید ، خواننده اش سعید ضیا هست و ترکیبی که در این موسیقی وجود داره میتونه قابل قیاس با ترکیبی باشه که محسن نامجو در موسیقش استفاده میکنه ، یعنی ترکیبی از مدرن و کلاسیک که یه چیز جذاب و جالب ازش در میاد من موسیقی شناس نیستم و کاری به این ابعاد ندارم ولی مفهوم و فلسفه ای که در این موسیقی هست برای من آیینه ای هست که خودم رو توش میبینم و بشدت باهاش همذات پنداری میکنم ، این سعید ضیا لعنتی انگار اومده تو دلم و نگاه کرده هر چی تو دلم بوده رو شعر کرده و خونده اونقدر دوستش داشتم که تصمیم گرفتم شعرش رو ترجمه کنم ولی ترجمه شعر هیچ وقت اون حس و رسالت احساس رو نمیتونه بیان کنه و برسونه ولی با این حال من اون رو خودم شخصا ترجمه کردم و دوست دارم اهنگ رو گوش کنید و نظرتون رو بگید ، لازم به ذکره که بعضی از کلماتی که به زبان اصلی نوشته اشتباه تایپی داره و من تنبلیم اومد ویرایش کنم

♫ آهنگ قفس 3 - سعید ضیا 

مه سی تو زیر دن رتم،تو بردی مه ده بین رتم
من برای تو خودم رو مدیون کردم ، تو بردی و من از بین رفتم(نابود شدم)
عزوهه این نفس تا که،قفس پشت قفس تا که
عذاب این نفس تا کی؟قفس پشت قفس تا کی؟(تشبیه زندگی و شرایط به قفس های فراوان)
بخت کن واه نهام افتاه،قسمت بی افتضام افتاده
بخت بد جلوم افتاد،(دچار بدبختی شدم) قسمت بود افتضاحم افتاد (رسوا شدم)
ایقه اوردم و برم،که آز ده دسه و پام افتاه
آنقدر آوردم و بردم که نیرو و قدرتم را از دست دادم(از شرایط بد و ناکامی ناامید و ناتوان شدم)
بروسه بیم هنی برودم،گیلسم وه گنی بردم
بریده بودم (کنایه از ناتوانی) و هنوز باید می رفتم ، زمین خوردم و به بدی من رو برد(استعاره از اجبار به ادامه زندگی)
یه زنه ای نی که ها میکم،وه تو سور زنه ای بردم
این زندگی نیست که میکنم،زندگی من رو کشون کشون همراه خودش برد
چنی بی عار بی امه،سی ناکس یار بی امه
چقدر بی عار شدیم،برای ناکس یار شدیم
سیل خوم میکم مینم خومونیم خار بیم
به خودم نگاه میکنم و میبینم خودمونیم چقدر خار شدیم


یکی نیمامه برد و رت،یکی داغی اورد و رت
یکی نیومد و برد و رفت(استعاره از خوشبختی کسانی که به دنیا نیومدن) یکی داغی آورد و رفت (این استعاره مجهوله ولی با توجه به مصرع قبلش میشه گفت مادری که بچه ای رو به دنیا اورد و خودش مرد،اینجا کلمه داغ میتونه پر از استعاره و کنایه باشه بچه ای که با عالمی از بدبختی به دنیا اومد و این برداشت شاعر از تولد ادمی هست ، یعنی یک زندگی سراسر درد و بدبختی هستش و تولد ادمی از همین نطفه بدبختی شکل و فرم میگیره)


ایما منیمه ده ایه مینه،خوشحال یکی مرد و رت
ما موندیم در این بین،خوشبحالی کسی که مُرد و رفت

بیا سی روز تفریح بره سال بور
بیا سی روز تفریح بره سال بور
بیا برای روز تفریحت اندازه یکسالت ببر
(کنایه به عمری که بیشتر باعث عذاب ادمی هست و شاعر اینجا عمر باقی مونده اش رو برای تفریح دیگران پیش کش میکنه) بیا برای تفریحت عمر باقی مونده من رو ببر


دلم سوخته بیا سیه خوت زغال بور
دلم سوخته بیا سیه خوت زغال بور
دلم سوخته بیا برای خودت زغالی ببر
(کنایه به شرایطی که باعث داغ گذاشتن رو دل ادمی میشه و شاعر اینجا دل سوخته اش رو تشبیه به زغال میکنه و میگه بیا این زغال رو برای خودت ببر و ازش استفاده کن)

مه واه گریوه می شوریم،دسه ری جومه میشوریم
من با گریه می شویم،دست و صورت ،جامه(لباس) می شویم(استعاره مجهول)
دلم شو بهونت میره،تا سو زی بهونه میشورم
دلم شب بهونه ات را میگیرد،تا صبج زود بهونه می شویم(استعاره مجهول)
بیا امشو وه در بویم،تا سو زی واه خور بویم
بیا امشب بیرون باشیم،تا صبح زود با خبر شویم
دنیا در بست وه ریمو،بیا ریم در به در بویم
دنیا در بسته به رویمان ، بیا بریم دربدر شویم (بیا بریم خودمون رو گم و گور کنیم)
خدا بن نتم یادت نی،کجانی هیچ دیارت نی
خدایا بنده ات هستم یادت نیست؟کجایی هیچ دیار و خبری ازت نیست!
شوه ای نی که خوهیته نیم،تو که انه خیالت نی
شبی نیست که خوابت را نبینم ، تو که عین خیالت نیست
خینه دل پر چشامه،گنه فاحش پره حرفامه
خون دل پر چشمامه،حرفام پر از بد و بیراه و فحشه (عجب فن بیانی: لعنتی میگه خون دل پر چشمامه ، خیلی حرفه این جمله)
قارهه قری و گوشت حرد،مرافه مه دردیامه
جار و آوازی به گوشت خورد ، دعوا و مرافه من و دردهایم هست (دعوای من با دردهایم)

نم زهه تا رسس ده لیزه تو،زنی یعنی چشات سریز تو
نم زده تا رسیده به آرامش تو ، زندگی یعنی چشمان سر ریز(لبریز) تو (چشمان اشک آلود)
صد گیره گوره وه درورت هیچ هرد،زنی یعنی دلی که تیچ هرد
صد گره کوره به دور هیچ خورد، زندگی یعنی دلی که پاشیده شد
بختمو سی چارموه هم سی تره،زنی یعنی بمیریم بهتره
بختمون سیاه ، چاره مان هم سیاهتره، زندگی یعنی بمیریم بهتره
هر در وا بی وه آهم بسته بی،زنی یعتی خدا هم ده خسته بی
هر دری که باز شد با آهم بسته شد ، زندگی یعنی خدا هم خسته شد
روز مردن ها وه تم آروم میا،زنی یعنی بدم ده خوم میا
روز مردن داره آهسته به سمتم میاد ، زندگی یعنی بدم از خودم میاد
زنی یعنی بدم ده خوم میا
زندگی یعنی بدم از خودم میاد


برچسب‌ها: موسیقی شرایط
+ چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۵/۰۲ ساعت 0:17 نویسنده : علی |