امروز رفتم مدرکم رو از دانشگاه گرفتم ، کارشناس آموزش بهم گفت رتبه اول استعدادهای درخشان دانشگاه شدی ، هیچ حسی نداشتم ،نه شوقی نه ذوقی نه رغبتی ،بی حس و خنثی ، مثل مگسی که روی دیوار ثابت یه جا خشکش زده به آدامسی که روی میز چسبیده بود خیره شده بودم و هیچ حرکتی نمی کردم بعدش که اومدم داخل ماشین نشستم اول آهنگ ضبط رو پلی کردم و ترانه سقف فرهاد شروع به خوندن کرد و من با صدای فرهاد غرق شدم توی افکار مالیخولیایی خودم و توی خودم هزار بار مُردم