(رسالت قلم چیزی فراتر از کلمات است)

رابطه گِی طورش ظاهرا خراب شده ،شریک جنسی و عاطفیش رفته با یه دختر مصری توی مدرسشون دوست شده اینم حسودی میکنه و حالا میخواد ازش جدا بشه ،باهام یه جوری حرف میزد که من اونو مقصر کنم ولی بهش گفتم میدونی دوست دختر مصری داشتن یعنی چی؟اصلا دوست دختر مصری داشتی؟بعدشم طرف گی نیست ! چه توقعی ازش داری ،تو پیشنهاد دادی برای کیس پناهندگی خودتو گی معرفی کنی یه نفر هم باهات هم قطار شد الان طرف کم اورده میخواد خوش بگذرونه چه توقعی داری ازش؟میگه میخوام ازش جدا شم و برم یه جا دیگه اتاق بگیرم بهش میگم طرف بچه است فقط 20 سالشه ،تفاوت کون خیار و شقیقه رو درک نمیکنه انتظار نداشته باش عین یه ادم بالغ بهت متعهد باشه،بهت تضمین میدم حتی اگه الان بیاد بگه گوه خوردم پشیمونم و به دست و پات بیفته ولی بازم یه جایی یه هوایی به سرش میزنه و دوباره میره و تو میمونی و یه قبر خالی که بالا سرش زار زار گریه کنی ،کلا این رابطه از اولش اشتباه بوده ،بعدش به المانی یه جمله گفت بهش گفتم میدونی که من زبون مادری خودمم به زور حرف میزنم گفت المانی ها میگن بزرگترین اشتباه موندن توی یه رابطه اشتباهه بهش گفتم درسته زبون مادریم رو هم خوب بلد نیستم ولی طرز فکرم اروپاییه،گفت اره واسه همین تو رو راهنمای خودم میدونم .


برچسب‌ها: مهرداد
+ پنجشنبه ۱۴۰۰/۰۱/۱۲ ساعت 15:10 نویسنده : علی |