
به بهونه خریدن کتابای دانشگاه رفتم این سه کتاب رو هم خریدم قبلا میدونستم خریدن کتاب حال ادمو خوب میکنه ولی یادم رفته بود این نسخه رو برای خودم تجویز کنم با اینکه این سه تا کتاب رو خیلی وقت پیشا گرفته بودم ولی هر اشنایی که میاد پیشم اول سراغ کتاب ازم میگیره که چی دارم بعد هم کتاب رو بر میدارن میبرن که بخونن بعدا پس بیارن ولی پس نمیارن خیلی از این کار بدم میاد و متنفرم حاضرم بلند شم به خودم زحمت بدم برم کتاب خونه یک کتاب نو بگیرم به طرف بدم ولی کتابی که بهش امانت میدم و برگردونه که این کار رو نمی کنند من سر این حساب دیگه به کسی کتاب نمیدم و معتقدم کسی که کتاب خون باشه میره میخره نه اینکه امانت بگیره ،خلاصه امروز دوباره همونا رو گرفتم البته کتاب قمارباز نسخه ترجمه اش برا جلال ال احمد بود که قبلا شناختی ازش نداشتم و پشیمون بودم که اون نسخه رو گرفتم و تجربه ای شد کتاب هایی که ایشون ترجمه کردن حتی بهشون دست نزنم چه برسه بخونم